اهمیت ذکر یونسیه در مکتب ملا قلی همدانی
اهمیت ذکر یونسیه در مکتب ملا حسینقلی همدانی
هدف آفرینش و آرزوی هر نهاد پاک و بیداری، کمال و رسیدن به پیشگاه قدس ربوبی است و مقصد اساسی و هدف نهایی فرستادن کتابهی آسمانی و تمام پیامبران الهی را نیز تشکیل میدهد. در ین ارتباط، گناهان، خصلتها، روحیات منفی، علاقهمندیهی مادی و تبعیت از هوی و هوس، از بزرگترین عوامل عقب ماندگی انسان و بدترین مانع رسیدن او به خداوند متعال است.
برخی مردم در برابر این امور احساس بد بودن ندارند و با آنها زندگی میکنند و بلکه آنها را افزایش میدهند، این افراد اهل شقاوت و سیهروزی میباشند.
برخی دیگر اینها را اموری منفی میبینند و از آنها احساس بیزاری میکنند و آرزوی رهیدن از بند آنها را دارند و لیکن در واقعیت زندگی هیچ حرکتی در راه کمال و رهیدن و نجات از آنها انجام نمیدهند، این افراد هم در نهایت به وادی بدبختی و سیهروزی خواهند رسید.
دسته سوّم کسانی هستند که از خواب غفلت بیدار شدهاند و خود را از بند اسارت، ذلّت، تاریکی و بدبختی رهایی دادهاند و با اراده جدّی و عزم استوار در راه تکامل و وصال الهی گام برمیدارند. از این میان کسانی را میتوان یاد کرد که با شناخت برنامه سیر و سلوک و پیمودن راه آن خود را به مقصد رساندهاند و چشم دل را به جمال دلآری الهی روشن داشتهاند که نشانه این افراد را در چهره عارفان حقیقی و مؤمنان راستین می توان جست.
همان کسانیکه تمام لحظههای زندگی آنان در راه رضای محبوب و قرب او قرار دارد و برای آنان مقصدی برتر از قرب و رضا و لقای خداوند وجود ندارد و نور خداوندی پیدا و نهان آنان را فراگرفته است و پرتوی آن تا شعاع بسیار دور نور افشانی میکند و در زندگی، تمام مقصد و مقصود آنان وصال محبوب است و غیر او از چشم آنان پنهان است. سودای وصال در سر دارند و نغمه وصول برزبان، درد فراق را تازه میکنند و فریاد آن را بلند، آنان که تماشای جلال جمال الهی را منزلگه اصلی و قبله مراد خویش قرار دادهاند و بر دنیا و مظاهر آن به چشم حقارت نگریستهاند، اینها برخی از صفاتی بود که آن رهروان راه حقیقت دارند.
بری دیگران که این عظمت و شکوه را میبینند این مطلب مطرح است که: این «سالکان واصل» و این «عارفان واله» با چه اعمال و اخلاقی حرکت کردند که از درد و رنج فراق نجات و در آغوش پرمهر محبوب قرار گرفتهاند و از کجا دستور و برنامه تربیتی اخذ کردهاند که به آرزوی دیرین و مقصد نهایی رسیدهاند.
پاسخ کامل این پرسشها را میبایست در برنامهها و سیره عملی و دستور العملهایی که از این بندگان خداوند رسیده است، جستجو کرد که کشف این راز در آن گفتهها و دستورالعملها و سیر وسلوک و ریاضت عملی نهفته است.
ذکر یونسیه یکی از ذکرهای رایج بین اهل معرفت و از عوامل مؤثر در پیشرفت و ترقی انسان است. منظور از «ذکر یونسیه» جمله شریفه «لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین» میباشد که حضرت یونس در دل ماهی با تکرار آن موجب نجات خویش را فراهم کرد.
اکنون منزلت ممتاز و برتر «ذکر یونسیه» را در مکتب سیر و سلوکی عارف صمدانی و عالم ربانی «آخوند ملا حسینقلی همدانی» یادآور میشویم، به امید آنکه نهادهای پاک از آن بهرهگیرند.
به جهت آنکه این مطلب را قدرشناسیم لازم است اندکی با موقعیت و مکتب تربیتی و شخصیتی این نخبه روزگار و عارف نامدار آشنا شویم:
آخوند ملا حسینقلی همدانی، با اینکه در فقه و اصول از شاگردان درس فقیه اعظم شیخ مرتضی انصاری بود، لکن در سیر و سلوک و اخلاق از محضر و مکتب جمال السالکین سید علی شوشتری(ره) بهره میبرد، وی آشنایی خود را با ین مکتب چنین بیان میکند:
«به درس شیخ مینشستم، دریافتم که شیخ علی الدوام ایام چهارشنبه را به منزل آقا سید علی شوشتری میشود و روزی بدانجا شدم و یافتم شیخ نشسته به هیأت تلمیذ؛ و سید نشسته به هیأت استاد. و سید چیزها میفرمود ـ در دل گذراندم که من نیز علی الدوام به این حضرت شوم.» چون برخواستم سید با من فرمود اگر میخواستی همیآی. و از آن روز به بعد خدمت آن حضرت بار یافتم.
حضرت امام خمینی(قدس سره) در این باره میفرمود: «کراراً شنیدهام سید جلیلی معلم اخلاق و معنویات استاد فقه و اصول، مرحوم شیخ انصاری، بوده است. انبیای خدا برای این مبعوث شدند که آدم تربیت کنند؛ انسان بسازند؛ بشر را از زشتیها، پلیدیها، فسادها و رذیل اخلاقی دور سازند و با فضیل و آداب حسنه آشنا کنند».
با ارشاد همین استاد حکیم بود که آخوند ملاحسینقلی همدانی بعد از رحلت شیخ انصاری مشغول تربیت جانهای مشتاق و دلهای آماده شد.
مرحوم آخوند با گردآوردن عالمانی مجاهد و مؤمنانی خالص سرگرم تربیت و تهذیب اخلاق و ریاضت آنان گردید. و بدین سان بود که ستارگان درخشانی از محضر و محفل او بیرون آمدند که هر یک از آنان افتخار علم، معرفت و سیر و سلوک محسوب میشوند.
البته شیوه تربیتی و کرامات و عظمت مرحوم آخوند را در چند سطر نمیتوان بیان کرد و لکن از آشنایی با بزرگان اخلاق و عرفان که در ذیل نام مبارک بعضی از آنها ذکر میشود، میتوان به عظمت مکتب تربیتی وی پی برد.
1 ـ مرحوم محمّد بهاری (ره)، مبرزترین شاگرد آخوند و مؤلف کتاب تذکرة المتقین.
2 ـ مرحوم میرزا جواد ملکی(ره)، مؤلف کتاب المراقبات و اسرار الصلوة ولقاءِ اللّه.
3 ـ عارف کامل مرحوم سید علی طباطبایی معروف به قاضی، صاحب کرامات مشهور.
4 ـ علامه طباطبیی، مؤلف تفسیر المیزان و….
5 ـ آیت اللّه مرحوم شیخ محمد تقی آملی، مؤلف مصباح الهدی و….
و نیز صدها انسان بمقصد رسیده دیگر که سلسله معارف و سیر و سلوکی آنها بیواسطه و یا با واسطه و در نهایت بهمکتبی میرسد که ملاحسینقلی همدانی آنرا رونق و گسترش داد.
آخوند ملاحسینقلی همدانی در زندگی خود هیچ کتابی را تدوین نکرده است و فقط حقایق الهی و معارف حق را در صفحه جان و سینه درخشان یک صد و هشتاد مرد پاک که به جهت درمان درد خود در محضر ایشان گردآمده بودند نگاشت و آنان مشعلی فروزان برسر راه سالکان طریق حقیقت در طول تاریخ ساخت.
از دقت در زندگی و اعمال و رفتار و گفتار بزرگان این «مکتب سیر و سلوکی» برمی آید که همه آنان به «ذکر یونسیه» مراقبت و مداومت داشتهاند و برای رسیدن به مقصد و رهیدن از تاریکی و ظلمت همواره به دیگران توصیه میکردند که با آن ذکر، زبان خود را بیارایند و زندگی و فکر و دل خویش را روشن دارند.
از آنجا که کلمات آن بزرگواران داری تأثیر شگرف و بسزایی است، در زیر برخی از توصیهها و دستورالعملهی آنان در ین باب میآوریم:
1 ـ عارف و عالم بزرگوار حاج میرزا جواد تبریزی(ره) در دستورالعملی جامع به محقق کم نظیر شیخ محمد حسین اصفهانی معروف به کمپانی میفرمید: مرحوم مغفور (استاد اکبر سلوک و عرفان ملاحسینقلی همدانی) میفرمودند که: «در سجده ذکر یونسیه و مداومت آن در شبانه روز ترک نشود. هرچه زیادتر، اثرش زیادتر. اَقَلِّ اَقَلِّ آن چهارصد مرتبه است. خیلی اثرها دیدم» بنده خود هم تجربه کردم و چند نفر هم مدعی تجربهاند.
2 ـ علامه شیخ محمد حسین اصفهانی مشهور به کمپانی در نامهی به عنوان دستورالعمل به آیت اللّه آقا میرزا محمود موسوی زنجانی میفرمید: باری، «الحمدللّه علی کل حال» از ذکر، سؤال شده بود. اگر چه زیاد است ولی مناسب حال و مقام که در قرآن منصوص و در کلمات معصومین(س) مأثور است: ذکر یونسیه «لا إله إلا أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین» است که نتیجه آن در خود قرآن منصوص است. «فنجّیناه من الغم وکذلک ننجی المؤمنین». و چون غم سالک خلاصی از سجن طبیعت است باید این مقصد بزرگ منظور بوده باشد که نتیجه، نجات از سجن طبیعت و ارتقاءِ به عالم قدس است و بدیهی است که این مقام از لقلقه زبان حاصل نمیگردد.
و مشایخ می فرمودند که اقلاً چهارصد مرتبه ذاکر در سجده باشد که اشرف حالات عبودیت است. خیلی خوب است، خورده خورده باید زیاد شود. شاید بعضی که میشناسید دو ساعت یا زیادتر این سجده را ادامه دادهاند و بهترین اوقات وقت سحر یا بعد از نماز عشاء که وقت انحدار غذا است که نه معده پر و نه چندان خالی و ضعیف است و البته توجه به مذکور خداوند در تمام لحظات لازم است تا غلبه حال دست دهد و روز به عالم ملکوت باز شود.
و در آخر این نامه میفرمود: «به بنده فرمودند هروقت در مجامع عمومی هستید مثل آنها باش و اگر به خلوت رفتی در توجه بکوش تا خرمنها گل برداری».
3 ـ تهرانی: یکی از شاگردان آخوند جناب شیخ علی زاهد را مکرر زیارت کردم روزی از ایشان سؤال شد که استاد شما جناب آخوند ملاحسینقلی همدانی شاگردان خود را به چه چیز تربیت میکرد فرمود به ذکر موت و به بعضی از ارادتمندان خود فرموده بود چنانچه شخصی یک سال شبها در سجده چهار صد بار بگوید: «لا إله إلاّ أنت سبحانک إنی کنت من الظالمین» از عالم طبیعت خارج میشود.
4 ـ عارف کامل عالم عامل مرحوم میرزا جواد ملکی تبریزی (کتاب المراقبات): مرا نیز در روزگار تحصیل در نجف اشرف شیخ بزرگواری بود که پیشوا و پناه پارسیان و سالکان بود، از او خواستم که برترین عمل را که او خود آزموده و تأثیر نیکوهش را در بهبود حال سالک تجربه کرده، برایم بازگوید، او مرا سفارش کرد: اینکه در هر شبانه روز سجودی طولانی به جای آورم و در آن، این ذکر را به تکرار باز گویم: «لا اله الاّ أنت سبحانک اِنّی کنت من الظالمین» (خدیا به جز تو خدایی نیست، تو پاکی و این منم که بر خویش ستم کرده ام) و قصد و نیتم از این ذکر این باشد که خدیا اینک جان من در زندان طبیعت گرفتار است و با زنجیرهای هوا و هوس بسته شده است، و من خود با رفتار ناروایم خویش را بدین زندان و زنجیرها گرفتار کرده ام، و هرگز درباره تو چنین پندار نارویی نمی برم که بگویم تو با من چنین کرده ی، و تو مرا بدین زندان و زنجیرها درافکنده ی، هرگز، تو از ین پندارها پاکی، و این منم که خویش را به بلا گرفتار ساخته ام.
آن بزرگ، همه یاران خویش را بدین سجده سفارش می کرد و آنان نیز این سفارش را به جی می آوردند و ذکر یاد شده را برخی هزار بار، برخی کمتر، برخی بیشتر و حتّی برخی سه هزار بار در سجده تکرار می کردند و آثار مبارک و سازنده آن را در خویش می یافتند